با ورود JIO به هند، تعداد افرادی که به اینترنت دسترسی دارند افزایش یافته است. از آنجایی که برنامههای داده کمهزینه و تلفنهای هوشمند ارزانتری را ارائه میدهد که به آنها اجازه میدهد به راحتی در جهان گشت و گذار کنند. به همین دلیل افراد بیشتری به صورت آنلاین فعال هستند. با پیشی گرفتن از این موضوع، شرکتهای مختلف استراتژیهای بازاریابی منحصر به فردی را ارائه میکنند تا برند خود را ویروسی کنند. و یکی از این استراتژی ها به عنوان بازاریابی ویروسی شناخته میشود.
بازاریابی ویروسی چیست؟
بازاریابی ویروسی یک استراتژی تجاری است که از یک پلت فرم رسانه اجتماعی برای تبلیغ یک محصول یا خدمات استفاده می کند. به عبارت دیگر، این یک استراتژی بازاریابی دیجیتال است که سعی میکند مشتری را متقاعد کند تا به یک حامی برند محصولات/خدمات موجود تبدیل شود.
بازاریابی ویروسی: این تکنیک فروش چیست؟
بازاریابی ویروسی از طریق پیام هایی که به سرعت از فردی به فرد دیگر پخش میشود، علاقه به یک نام تجاری یا محصول (و در نتیجه فروش بالقوه) ایجاد میکند. ایده این است که کاربران خودشان انتخاب میکنند که محتوا را به اشتراک بگذارند. شبکه های اجتماعی با توجه به سرعت و این واقعیت که اشتراک گذاری را آسان میکنند، زیستگاه طبیعی این نوع بازاریابی هستند. رایج ترین نمونه در زمان های اخیر ایجاد ویدیوهای احساسی، غافلگیرکننده، خنده دار یا منحصر به فرد در یوتیوب است که سپس در فیس بوک، توییتر و کانال های دیگر به اشتراک گذاشته میشود. با این حال، ویروسی بودن می تواند یک شمشیر دو لبه باشد. مهم است که به خاطر داشته باشید که در این نوع کمپین، بخش بزرگی از کنترل به دست کاربران میافتد و خطر سوء تعبیر یا تقلید پیام وجود دارد. از سوی دیگر، یک کمپین ویروسی موفق می تواند برای نتایج برند شما معجزه کند.
تفاوت بین بازاریابی ویروسی و بازاریابی چریکی
در حالی که بازاریابی ویروسی در مورد کاربرانی است که محتوای شما را به صورت ارگانیک و سریع منتشر میکنند، بازاریابی چریکی رویکردی کمی متفاوت دارد. همه چیز در مورد شکستن روش های بازاریابی مرسوم و دستیابی به کاربران بدون استفاده از رسانه های سنتی است. به عبارت دیگر، هدف بازاریابی چریکی کمین کردن بیننده و ایجاد تبلیغات است، در حالی که بازاریابی ویروسی به دنبال ایجاد توزیع ارگانیک و داوطلبانه محتوا از کاربران است.
یک کمپین ویروسی چگونه کار می کند
در تئوری، اجرای یک کمپین بازاریابی ویروسی بسیار ساده است. شما یک ویدیو یا نوع دیگری از محتوایی ایجاد می کنید که برای مخاطب هدف شما جذاب باشد، آن را در اینترنت قرار میدهید و آن را تبلیغ می کنید. از آنجا، تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که منتظر بمانید تا فیوز روشن شود و کاربران دیوانه وار شروع به اشتراک گذاری کنند. در برخی موارد، ویروسی بودن به طور تصادفی اتفاق می افتد. به عنوان مثال، هنگامی که یک ویدیو توسط یک کاربر خصوصی آپلود می شود، ناگهان محبوب می شود و شروع به پخش در سراسر اینترنت میکند. در مورد استراتژی پراکندگی ویدیوهای برند، دو نوع وجود دارد: قابل مشاهده و پنهان. در حالت اول، کاربر از همان لحظه اول متوجه می شود که در حال مشاهده تبلیغات یا محتوای برند است، در حالی که در دومی، مشارکت برند بعداً آشکار میشود.
اگر از تکنیک های بازاریابی پنهان استفاده میکنید، بسیار مهم است که مراقب باشید کاربر فریب خورده، فریب خورده یا فریب نخورد. مهم نیست چه استراتژی را انتخاب میکنید، به یاد داشته باشید که هرگز “هرزنامه” نشوید یا در مورد محتوای خود زیاده روی نکنید. به جای اینکه پیام خود را بارها و بارها تکرار کنید، بهترین استراتژی این است که مکان و زمان مناسبی پیدا کنید و اجازه دهید “فیوز ویروسی” خودش روشن شود.
4 مزیت بازاریابی ویروسی
- هزینه کم: چیزی که کمپین های ویروسی را مشخص میکند این است که کاربران بخش قابل توجهی از کار را برای برند انجام میدهند که هزینه های توزیع را به شدت کاهش میدهد. خرید فضای تبلیغاتی یا رسانه ای غیر ضروری است.
- پتانسیل آن برای دستیابی به تعداد زیادی از کاربران: یک ویدیوی ویروسی در اینترنت این توانایی را دارد که بدون نیاز به سرمایه گذاری زیاد یا تلاش اضافی به مخاطبان بین المللی عظیمی دست یابد. به همین دلیل، یک شرکت کوچک یا حتی یک فرد خصوصی میتواند ویروسی شود.
- تهاجمی نیست. در بازاریابی ویروسی، کاربر رسانه های اجتماعی کسی است که تصمیم به مشارکت و به اشتراک گذاری محتوا می گیرد، بنابراین احتمال تهاجمی بودن نام تجاری را کاهش میدهد. به همین دلیل، درک برند و تعامل به طور قابل توجهی در مقایسه با انواع معمولی تبلیغات بهتر است.
- این به ایجاد برند شما کمک می کند. اگر واقعاً از نظر خلاقیت به چشم گاو نرفتهاید، محتوای باورنکردنی ایجاد میکنید که کاربران آن را به اشتراک میگذارند و ارتباط شخصی با برند شما ایجاد میکنند. بدون شک ابزاری بسیار قدرتمند در مورد برندسازی و آگاهی است.
5 نمونه از بازاریابی ویروسی
در اینجا برخی از نمونه های مورد علاقه ما از بازاریابی ویروسی الهام بخش آورده شده است.
-
IHOb
در سال 2018، با یک توییت واحد، IHOP زمانی که پیشنهاد کرد نام خود را از IHOP به IHOb تغییر میدهند، هیاهوی آنلاین ایجاد کرد. اما هیچ کس نمی دانست که “b” به چه معناست. برای 7 روز آینده، تمام دنیا حدس میزدند که b احتمالاً چه چیزی میتواند باشد. حسابهای رسانههای اجتماعی آنها با گمانهزنیها همراه شد و به آتش آنلاین دامن زد. سرانجام، آنها معنای پنهان را آشکار کردند: b مخفف برگر بود. این امر باعث شد که IHOP بیش از 113 میلیون دلار درآمد رسانه ای دریافت کند و منجر به افزایش فروش برگر آن شد. در حالی که این کمپین در آن زمان کمی بحث برانگیز بود (برخی از کاربران احساس میکردند که افشاگری بیش از حد منتشر شده است)، نمیتوان منکر موفقیت آن شد.
-
Dumb Ways to Die
در سال 2012، قطارهای متروی استرالیا می خواستند راهی بیابند تا مردم را تشویق کنند تا در اطراف قطارها ایمن عمل کنند. مک کان استرالیا به جای رفتن به مسیر سنتی تبلیغات ترسناک و بیهوده، تصمیم گرفت به تبلیغات مترو ترین شادابی بیافزاید و موفق شد سریع Dumb Ways to Die را ارائه دهد.
این ویدئو در سرتاسر جهان به اشتراک گذاشته شد و بیش از 60 میلیون دلار در رسانهها به نمایش درآمد. اما مهمتر از همه، پیام ویدیو باعث شد مردم نسبت به مسائل ایمنی در اطراف قطارها بیشتر آگاه شوند و در نتیجه تصادفات ریلی 20 درصد کاهش یابد.
3. Oreo
برخی از بهترین محتوای ویروسی از استفاده از لحظه به دست می آیند. شاید معروف ترین نمونه از این مورد، توییت Oreo “Dunk in The Dark” در جریان Super Bowl 2013 باشد.
اگرچه نمیتوان چنین محتوایی را برنامهریزی کرد، اما این تفکر سریع و تیز هوشی است که باعث محبوبیت این توییت شده است.
4. چالش سطل یخ
چند سال پیش، انجمن ALS چالش سطل یخ را برای افزایش آگاهی در مورد شرایط و بودجه برای تحقیقات پزشکی راه اندازی کرد. چالش این بود که از خودتان فیلم بگیرید که یک سطل آب یخ روی سرتان میریزید و سپس سه نفر دیگر را برای پیروی از آن نامزد میکنید.
میلیونها نفر در سراسر جهان از جمله افراد مشهوری مانند اپرا، بیل گیتس و دوناتلا ورساچه در آن شرکت کردند. این چالش موفقیت بزرگی بود و بیش از 115 میلیون دلار کمک مالی دریافت کرد.
5. اپل: shot on iphone
به عنوان یک برند نمادین در بازار، حتی اپل نیاز به یک استراتژی بازاریابی دارد که به آنها کمک کند مشتریان خود را حفظ کنند. و با عرضه آیفون X، اپل کمپین «شات در آیفون» خود را برای تبلیغ شگفتانگیز بودن دوربینهای خود به راه انداخت.
این شرکت بر جنبه “سلفی” که مردم میتوانند در رسانه های اجتماعی به اشتراک بگذارند، تمرکز کرده است که سر و صدای زیادی در بین مردم ایجاد کرد. آنها آن را یک محصول عالی میدانند. کیفیت دوربین باعث شد مردم شروع به فیلمبرداری و تولید محتوا کنند. این تصاویر زیبا به جز تگ Shot on iPhone هیچ لینک مستقیمی به برند ندارند. مردم شروع به اشتراک گذاری شات در تصاویر و ویدیوهای آیفون کرده اند. این کمپین به دلیل میم ها به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد. اپل با موفقیت خود را به عنوان بهترین تلفن دوربین برای همه دوستداران دوربین یا تولیدکنندگان محتوا در آنجا به تصویر کشیده بود.
باز هم روشی نوآورانه برای یادآوری حضور و کیفیت محصولاتشان.
در آخر
بازاریابی یک عنصر ضروری برای هر کسب و کار، استارت آپ یا سازمانی است که به مشتریان بگوید محصولشان چقدر عالی است و چرا باید آن را بخرند. روش های نوآورانه ای برای تبلیغ محصول شما وجود دارد. اکنون که نمونههای مختلف کمپینهای بازاریابی ویروسی را میشناسید، میتوانید با استفاده از آن، برند خود را ویروسی کنید و به مخاطبان هدف بیشتری دسترسی پیدا کنید. همه کمپین های ویروسی نباید خنده دار یا تکان دهنده باشند. اگر بتوانید با انتشار پیام برند، احساسات مشتریان را عمیقاً لمس کنید، میتواند به دلایل مثبت و منفی ویروسی شود.